شناخت صحیح از پدیده ها گام اول در راه روشنگریست

شناخت صحیح از پدیده ها گام اول در راه روشنگریست
شناسه خبـر : ۲۸۱۵۲ یکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۵

 دنیایی که امروزه ما در آن زندگی می کنیم ، دنیای خبرها و سوژه ها ، دنیای پدیده ها، رویدادها و اتفاقات گونه گون است.

 

 امروزه به مدد تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و فناوری های جدید اطلاعات، دستیابی سریع، آسان و ارزان به اخبار اتفاقات و رویدادهای مختلف در هر نقطه‌ای از جهان برای ما فراهم است.

 شماری از پدیده‌ها و برخی رویدادها که در دنیای کنونی اتفاق می‌افتند، ممکن است برای ما بسیار غیرمنتظره و حتا غیر قابل باور باشند، همچنان که ممکن است برخی از آنها بسیار طبیعی و پیش پا افتاده بنماید.


 تعدادی از این رخدادها برای ما ممکن است خوشایند باشند در حالیکه برخی دیگر برای ما ناخوشایند و نگران کننده هستند.


 یک رویداد یا حادثه ممکن است برای یک شخص، گروه، قوم و ملت حاوی و حامل یک پیام خاص باشد، درحالیکه همان رخداد برای شخص،گروه، قوم و ملتی دیگر ممکن است پیام دیگری مخابره کند و این امری طبیعی ست چون قالب های فکری- فرهنگی، شرایط و دنیای اشخاص، گروه‌ها، اقوام و ملتها باهم متفاوت است.


این رویداد ممکن است حمله نظامی یک کشور به کشور دیگر باشد، ممکن است مرگ یک هنرمند یا شاید بیماری یک رییس جمهور در ینگه دنیا یا نطق یک نماینده مجلس و هر اتفاق دیگری...


 با این مقدمات ممکن است ما با برداشت ها، تحلیل ها و تفسیرهای متفاوت و بعضاً مخالف از این قضایا مواجه باشیم.
 این طبیعی است که برای آنان‌که فقط نظاره گر امور هستند و در دنیای خویش محصورند به فراخور سواد، درک و فهم شان از یک موضوع برداشتی ویژه داشته باشند و متناسب با هدف یا اهدافی که دنبال می‌کنند، تفسیری خاص از آن رویداد ارایه دهند. (بعلاوه عامه مردم کارشناس و تحلیل گر نیستند، یا ممکن است ازسابقه پدیده ها اطلاعاتی نداشته باشند تا بتوانند مسایل را موشکافی و تبیین کنند ، آنها چشم و گوش به رسانه ها دارند و از رسانه ای که مخاطب آن هستند به یقین یا شک می رسند.)


اما در مورد اهل رسانه و کنشگران اجتماعی، فرهنگی که نقش روشنگری و آگاهی بخشی را در جامعه برعهده دارند و منبع تهیه و تامین اخبار و اطلاعات مخاطبان هستند این قضیه پسندیده نیست.


 منظور انکار تفاوت ها و نفی اختلاف در تفکر نیست و باور ندارم که همه باید یکسان فکر کنند و بیاندیشند، نه . مقصودم این است چرا در مورد یک پدیده معلوم با سابقه مشخص اینقدر اختلاف نظر هست و اینقدر تشتت آراء.


 سؤال: چرا برداشت، فهم و شناخت رویدادها برای اهل قلم، اهل رسانه، اهل فکر و نظر که بدنبال کشف حقیقت هستند و ادعای هدف یا اهداف مشترک( کمک به پیشرفت و آبادانی کشور و آگاهی بخشی به جامعه و...) را دارند، اینقدر دچار شکاف و واگرایی ست؟


مثلاً در مورد فلان اتفاق چرا اینقدر با اظهار نظرها ، متون و استدلالات ضد و نقیض مواجه می شویم؟


 اصولاً آیا مقبول و پسندیده است که از سوی افرادی که مدعی داشتن آگاهی و شناخت بیشتر و تأثیرگذاری بر امورات جامعه هستند و عمدتا بنا بر اظهارات و باورهای خودشان هدفشان ( کمک به فرایند پیشرفت جامعه و فرهنگ و آگاهی مردم) مشترک است، اینچنین شکافی از شناخت ، تحلیل، تفسیر و تبیین از موضوع یا سوژه ای واحد بوجود آید؟


 بنظر شما این امر( دوگانگی و یا چند گانگی در فهم و شناخت پدیده ها) از سوی صاحبان فکر و قلم و رسانه چه پیامی دارد؟


 اگر فرض اول را ثواب وصحیح بدانیم یعنی ما خود را صاحب فکر و قلم و رسانه بدانیم و فرض کنیم ما از تاثیرگذاران برامور جامعه و فرهنگ آن در یک کلمه خود را در زمره نخبگان تاثیرگذار برجامعه بدانیم و این را بعنوان اصل مفروض قضیه قرار دهیم، باید بر این معضل اساسی ( دوری دیدگاه یمان از همدیگر و شکاف موجود در شناخت و فهم از سوژه ها وموضوعات) فکری بنماییم و مشکل را حل کنیم.


چرا که تا این مشکل را حل نکنیم نخواهیم توانست به مراحل بعدی کار و رسالت خویش بپردازیم و وظیفه تاریخی خویش به انجام رسانیم.


 این یک اصل است، بدین معنا که: مادام که نخبگان یک جامعه در مورد فهم از قضایا و شناخت معضلات به اجماع نرسند، مشکل بتوانند مشکلات را برای مردم تبیین کنند و جامعه را در راه پیشرفت و توسعه پیش ببرند و در حل مشکلات موفق باشند.


 مادام که نخبگان یک جامعه در شناخت مسایل و پدیده ها با حب و بغض وارد شوند، مشکل بتوانند به فهم واقعی و شناخت صحیح و صائب از امور برسند.
 مادام که نخبگان یک جامعه قادر به شناخت صحیح و منطقی از پدیده ها نباشند، مشکل بتوانند برای درمان دردهای آن جامعه نسخه ی درستی بپیچند... .
و ده ها جمله دیگر از این دست.


 اهمیت این امر از آنجاست که اگر ما به فهم و شناخت مخاطبین کمکی نمی کنیم ، حداقل نباید زمینه تشتت و تشویش اذهان و افکار آنان را فراهم آوریم.

 آنچه به نخبگان کمک می‌کند که رسالت تاریخی خویش را در قبال کشور و مردم به منصه ظهور برسانند،« واقع نگری» و استفاده از قوه « تعقل و تفکر » است.
با «حب و بغض» به میدان شناخت رفتن، آگاهی و معرفت ما را تحت تاثیر منفی قرار می دهد.


حب موجب تعریف ، تمجید ، مدح و ستایش افراطی می گردد و باعث می شود ما کاستی ها و نواقص را نبینیم و از یک شخص که در کار خودش و در یک بعد زندگی موفق بوده یک اسطوره بسازیم و اورا انسان کامل انسان بنامیم و بغض و کینه نسبت به امری موجب نکوهش ، طرد، طعن ،تخریب، تهمت، تمسخر و حداقل دست کم گرفتن آن رویداد می شود و موجب می شود نکات مثبت و ارزشمند پدیده ها را انکار نماییم. مثلاً همان یک بعد موفقیت غیرقابل انکار آن شخص را هم نبینیم.
 یکسره سیاه و سفید دیدن امور و چشم پوشی از مزایا و معایب توأمان پدیده ها و صادر کردن حکم قطعی در مورد پدیده ها قبل از واشکافی و نقد منصفانه راه به بیراهه می‌برد و این امر به هیچ وجه از نخبگان پذیرفته نیست.


 قیاس پدیده های مقطعی و زود گذر که عمدتاً برموج هیجان عموم اهمیت می یابند با قضایای قطعی و پایدار که ریشه در تاریخ دارند ما را دچار اشتباه و گمراهی می کند.


 هرچیز در جای خویش و با در نظر گرفتن جوانب امر باید مورد بررسی، کنکاش و تامل واقع شود تا بتوان با نقدی منصفانه به شناختی صحیح دست بیابیم.
 نادیده گرفتن شرایط زمان و مکان در تحلیل پدیده ها مارا درنقد منصفانه و تبیین و تحلیل واقع نگرانه ناکام می گذارد.
هنگامی که سوژه مورد نظر ما یک انسان است، اخلاق حکم میکند در بررسی عملکرد و کاراکتر اجتماعی او ، نقد منصفانه داشته باشیم و از ورود به سایر بخش های خصوصی زندگی وی پرهیز کنیم.


 البته گاهی اوقات ممکن است، موضوع تحلیل و سوژه مورد نظر، بررسی زندگی خصوصی یک شخص باشد که البته آنهم باید با حفظ اصول اسلامی، رعایت حرمت انسانها و خارج از تهمت و تخریب و هتاکی و باشد.


 به یاد داشته باشیم اگر بخواهیم واقعیات را وارونه جلوه دهیم، مخاطبین بزودی پی خواهند برد و در سایه تکثر و تعدد رسانه ها و فهم و شعوری که مخاطبان برخوردارند، بزودی حقایق روشن خواهد شد و آن‌زمان ما اعتماد مخاطب را از دست داده ایم.


 سخن پایانی اینکه هر چیز در جایگاه خویش و با توجه به شرایط خاص اش باید تحلیل شود، باشد که به فهم مشترکی از مسایل برسیم که همانا این فهم مشترک مارا بهم نزدیک می نماید و موجب می شود در آگاهی بخشی به مخاطبان، پیشبرد امور جامعه موفق باشیم و با نقد منصفانه توأم با ارایه پیشنهادات سازنده برای اصلاح کاستی ها عموم مردم و افکار عمومی را باخود همراه نموده و در انجام رسالت حرفه ای خویش موثر و چون ید واحده عمل کنیم.

در بسیاری از مواقع غیر از آنجا که خودخواهی، سیطره جویی و تغلب(غلبه جویی) مبنای کار زیاده خواهی و دشمنی ست، عمدتاً واگرایی، تفرقه ، ضدیت ، مخالفت، کینه و عناد افراد و گروهها و ملت ها ناشی از عدم فهم مشترک است.


همه خوبی‌های دنیا، روزی همه آنان باد که حرمت قلم و تفکر را پاس می‌دارند.

 

* دکتر محمد آریانپور

 

منبع خبر:موج خبر

به پیج اینستاگرامی «موج خبر» بپیوندید
instagram.com/moojekhabar.ir